ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

ناگفته ها

گذری بر زشتی ها و زیبایی های پنهان

پرانتز باز...

ببخشید... می خواستم وسط مطالبم یک پرانتز باز کنم....

چند روز پیش که رفته بودم فردیس کرج، دو تا مورد قشنگ به چشمم خورد که حیفم اومد به شما نگم!! واقعا بدون شرحه. خوشحال می شم نظر شما رو بدونم. شرمنده اگه کیفیتش خوب نیست!

 

·       اولیش یک بیلیبورد بزرگ در سطح شهر بود که در مورد بد حجابیه....!

 

·       دومیش هنر یک معمار و لوله کش در طراحی محل نصب کنتور گاز در یکی از این آپارتمان های بساز و بندازیه. همونطور که می دونید، محل نصب کنتور در داخل خونه است. البته به شرطی که لوله ش از دیوار رد بشه!

 

 

رقص شکسته!

نمی دونم چقدر علاقه به کلکسیون دارید؟ اصلا اهل نگهداشتن مجموعه کامل از هر چیزی که باشه هستید یا نه؟

من یک کلکسیون از کبریت دارم که شامل یک مجموعه کامل از حدود سال 1340 ه. یکی دیگه از مجموعه هایی که خیلی بهش علاقه دارم و مرتبا در حال افزایش هست، فیلمه، اون هم با فرمت DVD !! که از 3 سال پیش شروع کردم.

الحمدلله به حول و قوه قانون کپی رایت، توی این دور و زمونه دیگه نیازی به خریدن فیلم اوریجینال نیست! و همه چیز به راحتی گیرت میاد. خیلی فیلم ها بوده که گیر اوردم مثل Grease 1, 2 و یا Singin' in The Rain که به نظر من یکی از شاهکارهای موزیکال جهانه! در اون زمانی که جلوه های ویژه نبوده، در یکی از قشنگترین سکانس های این فیلم حدود 10 دقیقه صحنه آواز و رقص بدون کات می بینید!!!

یکی از فیلم هایی که خیلی دنبال نسخه دی وی دی اون بودم و شاید خیلی ها فقط اسم آهنگش رو شنیده باشن، فیلم Breakin’ یا همون Break Dance بود که تازه دیشب موفق شدم از یکی دیگه از بر و بچه های خوره فیلم گیر بیارم!! این فیلم که 1 و 2 داره، در مورد گروهی سیاه پوسته که برای اولین بار رقص Break رو در بین سایر رقص های رسمی و جدی مطرح می کنن!

بر خلاف آواز زیر باران، این فیلم اصلا کارگردانی درست و حسابی نداره و مشخصه که صرفا برای نمایش این رقص ساخته شده. حتی در صحنه ای از فیلم، نخی که جارو به اون وصله دیده می شه!!! و یا هنرپیشه ها به دوربین نگاه می کنن و خلاصه چیزهای دیگه . اما یک چیزش محشره : در اون میشه تیپ و قیافه هایی رو دید که الان بهش میگن "جواد"!!

 

دیدن این فیلم رو به تمام خوره های فیلم توصیه می کنم. بویژه که در اون، فقط در 2 پلان(!)، چهره "ژان کلود وندام" در بین سایرین به چشم می خوره!!!

استاد محبوب من!

اسم دکتر علی اکبر جلالی به گوشتون خورده؟ معلومه که خورده....

همه ایشون رو  با اون لپ تاپ معروفش می شناسن که در برنامه به خانه بر می گردیم شرکت می کرد و در مورد شهر الکترونیک صحبت میکرد.... یکی از روزهای به یاد ماندنی دوران دانشگاه من (و البته حسام) روزهایی بود که برای افتتاح اولین ساختمان خورشیدی در ایران، دکتر جلالی ما رو به عنوان فیلمبردار مراسم انتخاب کرد... ما هم دوربین به دوش راه افتاده بودیم توی محوطه و از همه فیلمبرداری می کردیم... البته بگم که سه تا همکار دیگه هم داشتیم... یادش بخیر...

 

دکتر جلالی به نظر من نمونه یکی از استادهای واقعیه. در برخورد اول شاید خیلی با سواد به نظر نرسه، اون هم با لهجه با مزه اش. اما وقتی چند بار باهش صحبت می کنید تازه متوجه میشید که چقدر باسواده. تحصیل کرده آمریکاست و بیشتر از 60 کشور دنیا رو گشته و تقریبا با تمام فرهنگ ها آشنایی داره. شاید یکی از قشنگترین چیزهایی که ازش یادمه اینه که برای اینکه کاری که داشتیم انجام میدادیم لنگ نمونه، ویدیو پروژکتور شخصی خودش رو از خونه آورد دانشگاه!! کاری که هیچ کس توی این دور و زمونه بی منت انجام نمیده. بر خلاف خیلی از استادهای دیگه که فقط اسم استادی رو با خودشون حمل می کنن و بواسطه پاره کردن یک عکس مدرک دکترای افتخاری گرفتن! لینک یکی از مصاحبه های ایشون اینجاست. حتما بخونید.

یکی از علایق این شخص تبدیل همه چیز به نوع الکترونیکیشه. مثل شهر الکترونیک، روستای الکترونیک، دولت الکترونیک و .... جدیدا با خبر شدم که در همین زمینه نظریه ای هم با عنوان موج چهارم Fourth Wave مطرح کرده که هم اکنون در سطح بین المللی روش کار می شه.

در همین راستا یک سایت اینترنتی با نام www.SecondLife.com وجود داره که می تونید یک دنیای کاملا جدید و الکترونیکی رو در اون تجربه کنید. در این زندگی دوم، شما دارای یک هویت جدید هستید و تمام کارهایی که در زندگی معمولی انجام میدید، مثل خوردن، خوابیدن، خرید کردن، کار، تجارت و ....در اون جا در دسترسه. حتی جدیدا BBC و EBay هم به این سایت پیوستن. خلاصه اگه بخواهید از زندگی جدید لذت ببرید باید روزی بیشتر از 8 ساعت وقت صرف کنید. مطمئن باشید که اگه یکبار به این زندگی قدم بذارید، دیگه دلتون نمی خواد برگردین...!

نظر شما چیه؟‌فکر نمی کنید با فراهم شدن یک چنین امکاناتی که در اون یک نفر می تونه دو تا زندگی رو با هم تجربه کنه، فرصت های زیادی هم برای اشاعه فرهنگ ها فراهم می شه؟ یک زمانی اگه کسی می خواست بفهمه مثلا در فلان کشور مردم غذا چی می خورن باید می رفت کتابخونه تا شاید یک چیزی پیدا کنه. اما الان؟؟؟؟ کافیه اینترنت روی موبایلتون فعال باشه تا در کمترین زمان حتی توی تاکسی بتونین جواب سؤالاتتون رو بگیرید!

 

حالا خودمونیم، سهم ما از این همه پیشرفت تکنولو‍‍ژی چیه؟؟ (حتما توی یادداشت های بعدی خودم در این مورد بیشتر می نویسم)

دم تمام رفقا گرم!

 بالاخره بعد از چند روز گرفتاری با لپ تاپم برگشتم... هارد مبارکش بد سکتور گرفته بود. بیچاره شدم. بعد از کلی گشتن و رفتن به گارانتی (اون هم از نوع امرتات) و .... هارد خریدم. خودتون هم می دونین جریان بازار ما چیه. اول هارد نیست. بعد هارد پیدا می شه اما اون ظرفیتی که می خوای نیست. خلاصه کلی می گردی وقتی پیدا شد بهت میگن صبر کن بریم از انبار بیاریم. وقتی میارن میگن ببخشید هارد ۱۰۰ نبود ولی ۱۶۰ هست... مجبور می شی بخری. نگاش که می کنی می بینی سالش مال ۲۰۰۵ !!! 

آخرش یک هارد ۱۶۰ گرفتم. تازه یک مشکل دیگه پیدا شد. بعد از نصب ویندوز پورت USB کار نمی کرد!!! بعد از حدود ۱۲ بار نصب مجدد ویندوز و نصب مرحله به مرحله ویندوز فهمیدم یکی از Update‌های مادر بورد که در سایت Sony گذاشته شده بود با ویندوز XP من سازگار نبوده....اما خدا رو شکر حل شد. فقط برای راهنمایی عرض می کنم که در هنگام استفاده از لپ تاپ، مواظب فشار دستهاتون روی صفحه و کیبورد باشین چون یکی از مهمترین عوامل بدسکتور هارد، به دلیل فاصله در حد میکرون بین هارد و صفحات نگهدارنده اون، همین فشارهای جزیی هستند. در ضمن خیلی ها موقع روشن بودن می گیرن روی دستشون حرکت می کنن! مواظب باشینن خیلی خطرناکه! خلاصه خدا نصیب نکنه....!

بگذریم... امروز اومدم یک چیز بامزه بنویسم:

چند روز پیش با یکی از دوستام صحبت می کردم، فهمیدم که هر روز وبلاگ منو می خونه!!! اما حال نمی کنه نظر بده!! بعد مشکوک شدم و با چند نفر دیگه صحبت کردم، فهمیدم بعععععععععععله!! همه همینطورین. خیلی حال کردم! فکر نمی کردم چند خط نوشتن اینقدر سخت باشه. ما هرجا میریم سر میزنیم، حتما یک خطی می نویسیم که یک روحیه ای باشه برای نویسنده...

فقط می خوام بگم: رفقا! دم همتون گرم! خیلی باحالین!! مراقب خودتون باشین !!